این یک حق مشروع شهروندی است!
علی دایی عزل خود را ساخته دست وزیر ورزش و پرداخته وزارتخانه دانست. در قبال آنچه به زبان آورد از سوی وزارت با واکنشی قانونی (کاملا قانونی و طبیعی برپایه آنچه که خودش میداند) روبهرو شد. شکایت به دیوانی که وظیفهاش همین بررسی قانونی شکواییههایی است که از شهروندان به آن میرسد. علی دایی مدعی میشود شخصی (هرکس) غیر از اعضای قانونی هیاتمدیره در برکناری او از پرسپولیس نقش داشتهاند. آیا ادلهای محکمه پسند هم برای ارائه کردن داشته و دارد؟
پیام یونسی پور
این نه چشم مقابل چشم بود نه شمشیر روی شمشیر. حتی هماهنگی قبلی و بعدی هم در پس و پیش آن نبود. یک اتفاق طبیعی بود و بس. «علی دایی» مثل همیشه، در پس یک برکناری، هر عامل سیاسی و فراورزشی را عامل و بانی برکناریاش از نیمکتی که در ید قدرتش بود برشمرد و این بار نه «محمود احمدینژاد» و یا علیآبادی معزول و کنار مانده که دقیقا وزیر ورزشی را هدف قرار داد که شرح وظایفی دارد در حد متولی کلیت ورزش کشور. اینکه علی دایی در تمامی ادوار تصور کرده است عامل خط خوردنش از تیم ملی (زمان محمد مایلیکهن) و بعدتر دور ماندنش از پرسپولیس (در زمان مربیگری علی پروین) و باز هم کمی بعد حذف شدنش در میانههای راه از نیمکت تیم ملی در راه انتخابی جام جهانی آفریقای جنوبی و همین حالا حذف شدنش از نیمکت پرسپولیس دلایلی داشته سیاسی و امنیتی و ناگفتنی، برخاسته از ذهن پویا، تصویرساز و دشمن پرور مردی است که هرگز نتوانست جایگاه واقعی خود را در فوتبال ایران برای خودش تعریف کند. تحریفات او از شخصیت علی دایی، همواره یا فراتر از حد خودش بوده و در بسیاری از موارد حقیرتر از اندازه حقیقی و واقعیاش. پس میتوان تصور کرد که علی دایی وقتی یک بار دیگر در زمانهای دیگر از یک نیمکت دیگر عزل شود، چه جملاتی را در نکوهش چه کسانی به زبان خواهد آورد. شاید دوباره یک رییس جمهوری را عامل برکناریاش بخواند، شاید هم یک وزیر و یک وکیل را. او هرگز خودش، عملکردش، رفتار و گفتارش، نتایج و بازدهاش را در مجموعه علل ناکامیهایش نه دیده و نه خواهد دید.
علی دایی عزل خود را ساخته دست وزیر ورزش و پرداخته وزارتخانه دانست. در قبال آنچه به زبان آورد از سوی وزارت با واکنشی قانونی (کاملا قانونی و طبیعی برپایه آنچه که خودش میداند) روبهرو شد. شکایت به دیوانی که وظیفهاش همین بررسی قانونی شکواییههایی است که از شهروندان به آن میرسد. علی دایی مدعی میشود شخصی (هرکس) غیر از اعضای قانونی هیاتمدیره در برکناری او از پرسپولیس نقش داشتهاند. آیا ادلهای محکمه پسند هم برای ارائه کردن داشته و دارد؟
این همان اتفاقی است که برای محمد مایلیکهن افتاد. محمد مایلیکهن (نه در نقشی که وزیر و علی دایی امروز ایفا میکنند که در حقیقت بهعنوان یک مربی و شاگرد) رودرروی هم ایستادند و در نتیجه، علی دایی هر بار شکواییه خود را به دادگاه برد. یک بار بخشید، یک بار تبرئه طرف مقابلش را دید و یک بار هم حکم به زندان رفتن مایلیکهن داد. حالا امروز سوال کلیدی این است که اگر شکایت دایی از مایلیکهن رفتاری بجا، محقانه، برگرفته از قوانین مدنی و برخاسته از حق طبیعی شهروندان یک جامعه است، آیا نباید به وزیر ورزش (دقیقا بهعنوان یک شهروند و یک شخصیت حقیقی مستقل) این حق را داد که نسبت به اتهاماتی که علی دایی براساس باورهای بلندپروازانه و خودتافتهاش به او وارد کرده چنین واکنشی در قبال او داشته باشد؟ شکایت علی دایی از محمد مایلیکهن پیش از آنکه نتیجهاش در دادگاه مشخص شود، حکمی داشت از سوی شخص دایی مبنی بر سوگندش به جان فرزندش برای نبخشیدن متشاکی! دایی از پیروزی خود مطمئن بود و میدانست مایلیکهن برای آنچه به زبان آورده دلایل و مستنداتی قانونی ندارد اما امروز او برای اثبات تمام آنچه به زمین و زمان برای برکناری خودش وارد کرده سندی قانونی در دست دارد یا این بار برای تبرئه شدن از راهروی عقب و مذاکرات چند جانبه و پادرمیانی دوستانش بهره میبرد؟!
جامعه، صاحب قوانینی شده که برای تمام اعضای جامعه حکمی برابر و به مساوات دارد. مایلیکهن هر بار با هر کلامی که علیه دایی به زبان آورد به دادگاه فراخوانده شد و علی دایی با اطمینان از اینکه اشخاصی مانند محمود احمدی نژاد یا علی آبادی خود را با شکایت از یکی مثل علی دایی وارد دعاوی بیارزش و بینتیجه نمیکنند، هر بار برکناریهایش را با دلایلی سیاسی لاپوشانی کرد. نتیجه تلاشهای دایی هرچند در این دفعات آخر و با نتایجی که با پرسپولیس گرفته بود کمرنگ و ناچیز بود اما این بار با سکوت وزیر ورزش روبهرو نشد.
شاید پیش روی علی دایی در اتهام بستن به اشخاص بلندپایه مملکتی برای عزلهایش سرانجام کار را به جایی میرساند که باید باور میکردیم او در هر انتصابش روی نیمکت تیمهای باشگاهی و ملی برپایه شایستگیهایش حکم گرفته و بعد از برکناریهایش فقط و فقط بزرگان مملکت دخیل و موثر بودهاند.
باید منتظر مستندات دایی بود. همانطور که مایلیکهن بدون درخواست برای مذاکره مستقیم با شاکیاش وارد دادگاه شد و محکوم شد و همانطور که مایلیکهن برای جلب رضایت شاکیاش دست به دامن هیچ واسطهای نشد و البته در پس اتهامش، زندان را به جان خرید، حالا باید متوقع بود که علی دایی هم در یک چارت قانونی و منظم از آنچه در مورد دلایل برکناریاش به زبان آورده در دادگاه دفاع کند. این یک حق شهروندی است. حق اعاده حیثیت! دایی بهتر از ما آن را میداند.
نظرات شما عزیزان: